اولش هوبرمن اشاره کرد که مبحثی داریم به نام FOMO یا ترس از عقب موندن یا از دست دادن چیزی در گوشی موبایل، بعد گفت:
ببین کال جان، ما که نگران از دست دادن موضوعات خوب نیستیم که، مثلا بهخاطر خبردارشدن از یه مهمونی نیست که گوشی موبایل همش بغل دستمونه؛ ما از از دست دادن موقعیتهای مهم و اورژانسی میترسیم، پس حق بده نخواهیم موبایلمونو از خودمون جدا کنیم.
نیوپورت گفت:
عههه... اینجوریاست؟ چطور وقتی دیت هستیم یا داره خوش میگذره، یا جاهایی مثل توی استخر و سینما و… دم به دقیقه نگران از دست دادن موقعیت اورژانسی نیستیم؟! ولی تا به درس و کار میرسه نمیتونیم چند ساعت از اتاق بیرونش کنیم؟!
در این لحظه هوبرمن فرار رو بر قرار ترجیح داد و بحث رو عوض کرد.????
نکته جالبی که نیوپورث بهش اشاره کرد وخودم هم روزی چند بار ازش ضربه میخورم اینه که:
مشکل صرف زمان زیاد با گوشی موبایل نیست، ممکنه به نظرتون زمان کمی صرف میکنید ولی اثر مخربی داشته باشه. یعنی درسته شما میخواهی از دیکشنری گوشیت استفاده کنی، اما به راحتی آبخوردن، زیر دستت قابلیت سوییچ بین اپها رو داری. پس حین کار با دیکشنری اون وسط مسطا یه نگاهی هم به تلگرام میندازی. این کار حتی اگه خیلی کوتاه هم باشه و درگیرش هم نشی و سریع برگردی، دیگه توجهت به کار اصلیت به اون سرعت اول برنمیگرده. ما کلی انرژی هدر میدیم سر اینکه توجهی که همون مدت کوتاه قطع شده رو برگردونیم سر جای اولش.
همین میشه که مدت طولانی پشت میز نشستیم اما اونقدری که خسته شدیم، کار انجام ندادیم.
بله عزیزم!
مغزت داشته تلاش میکرده توجهی که بین اپها تقسیم میکردی رو پس بگیره!
حالا خود دانی! و گوشیت!