در حال بارگذاری ...
نوشته شده در 8 آبان 1403، ساعت 07:06

معرفی کتاب قانون‌های یک دختر 15 ساله

خلاصه مطلب

 

 

کتاب قانون‌های یک دختر 15 ساله به قلم ملیکا دستاری، رفتارهای خاص دختری به اسم عسل را شرح می‌دهد، کسی که گاهی به مانند ما و گاهی در تضاد با ماست.
آرامش را در زندگانی‌ای باید دید که هوایش از نفس‌های خودمان است. ملیکا دستاری در این کتاب زندگی را از زبان دختری روایت می‌کند که قوانین خودش را دارد. دختری به نام عسل که از لحظه‌های زندگی‌، از خوبی‌ها و بدی‌هایش، از لمس خوشبختی با گرفتن دست‌های گرم خودش و... می‌گوید.

عسل کسی است که دربارۀ همه چیز زیاد از حد فکر می‌کند. بعضی وقت‌ها هم بدون هیچ فکری کلی کار انجام می‌دهد و پشیمان می‌شود. کلی تظاهر می‌کند. گاهی تظاهر به دوست داشتن، و گاهی تظاهر به شاد بودن و بی‌فکر و خیال بودن. طوری که همه فکر می‌کنند این دختر خیلی بی‌احساس است و هیچ‌چیز برایش مهم نیست، و فقط چند نفر در زندگی‌اش هستند که می‌دانند عسل چقدر پراحساس است.
البته آن‌ها هم از تمام احساسات عسل خبر ندارند. چون او هیچ‌وقت نمی‌تواند کل حرف‌های دلش را به طرف مقابلش بگوید یا نمی‌تواند دلیل اصلی ناراحتی‌اش را بیان کند. دختری که علاقۀ شدیدی به موسیقی و به شاد بودن دارد. او دوست دارد همه فکر کنند که او شاد است ولی همیشه هم موفق نمی‌شود...
در بخشی از کتاب قانون‌های یک دختر 15 ساله می‌خوانیم:
گاهی آدم‌هایی که برای ما بهترین‌های زندگی‌مان هستند به بدترین‌های زندگی‌مان تبدیل می‌شوند. گاهی بدترین آدم‌های زندگی ما می‌شوند همدم ما و این است همان شگفتی‌های آرامش. وقتی به گذشتۀ خود برگردید آدم‌هایی را می‌بینید که چقدر در آن زمانِ خاص، بودنشان و شادیشان مهم بوده است، ولی زمان به مرور خاطرات آن‌ها را از ذهن‌های پر از مشغله پاک کرده است. دوستان و خویشاوندان همیشه برای ما نمی‌مانند. پس لازم است که فرد مناسبی را که برای کلِّ زندگی بتوان به او اعتماد کرد، و سرنوشت را به او گره زد، در کنار خود داشته باشیم کسی که تا آخر زندگی به ما هدیه داده شده باشد. آدم‌هایی از جنس آرامش، آدم‌هایی که بودن با آن‌ها به ما حال خوب را هدیه می‌دهد.
می‌دانید به نظر من هر کس باید دوستانی را برای خودش نگه دارد که می‌داند همیشه برای او باقی می‌مانند و در عین حال این را هم بداند که هیچ دوستی مسئول شاد کردن او در تمامی لحظات نیست و این تنها از دست خودمان برمی‌آید. در اطراف‌مان افراد زیادی هستند که ما عاشقشان هستیم. آن‌ها نیز عاشقمان هستند، اما گاهی به هر دلیلی چه خودشان خواسته باشند و چه ناخواسته باعث ناراحتیِ ما می‌شوند. در آن شرایط است که احساس تنهایی به سراغ آدم می‌آید. فکرش را بکنید، یک دختر پانزده سالۀ شاد که تازه مشکلات کودکی و درس و مدرسه را پشت سر گذاشته یک مرتبه دچار خلاء کمبود دوست بشود. گویی به یکباره زیر پایش خالی می‌شود. تنها می‌شود، خودش می‌ماند و خودش.
فهرست مطالب کتاب
فصل اول: خصوصیات شخصی
فصل دوم: جسارت‌های عسل
فصل سوم: ارزیابی شخصیت
فصل چهارم: زندگی را بهتر دیدن
فصل پنجم: نه، جواب نهایی است.
فصل ششم: چیزی که خوشحالم می‌کند
فصل هفتم: تجربه
فصل هشتم: بازگشت امید
فصل نهم: درس زندگی

معرفی کتاب قانون‌های یک دختر 15 ساله

ویراستار مدرسه
عمومی
8 آبان 1403، ساعت 07:06۲۰ دقیقه مطالعه
خلاصه مطلب

 

 

کتاب قانون‌های یک دختر 15 ساله به قلم ملیکا دستاری، رفتارهای خاص دختری به اسم عسل را شرح می‌دهد، کسی که گاهی به مانند ما و گاهی در تضاد با ماست.
آرامش را در زندگانی‌ای باید دید که هوایش از نفس‌های خودمان است. ملیکا دستاری در این کتاب زندگی را از زبان دختری روایت می‌کند که قوانین خودش را دارد. دختری به نام عسل که از لحظه‌های زندگی‌، از خوبی‌ها و بدی‌هایش، از لمس خوشبختی با گرفتن دست‌های گرم خودش و... می‌گوید.

عسل کسی است که دربارۀ همه چیز زیاد از حد فکر می‌کند. بعضی وقت‌ها هم بدون هیچ فکری کلی کار انجام می‌دهد و پشیمان می‌شود. کلی تظاهر می‌کند. گاهی تظاهر به دوست داشتن، و گاهی تظاهر به شاد بودن و بی‌فکر و خیال بودن. طوری که همه فکر می‌کنند این دختر خیلی بی‌احساس است و هیچ‌چیز برایش مهم نیست، و فقط چند نفر در زندگی‌اش هستند که می‌دانند عسل چقدر پراحساس است.
البته آن‌ها هم از تمام احساسات عسل خبر ندارند. چون او هیچ‌وقت نمی‌تواند کل حرف‌های دلش را به طرف مقابلش بگوید یا نمی‌تواند دلیل اصلی ناراحتی‌اش را بیان کند. دختری که علاقۀ شدیدی به موسیقی و به شاد بودن دارد. او دوست دارد همه فکر کنند که او شاد است ولی همیشه هم موفق نمی‌شود...
در بخشی از کتاب قانون‌های یک دختر 15 ساله می‌خوانیم:
گاهی آدم‌هایی که برای ما بهترین‌های زندگی‌مان هستند به بدترین‌های زندگی‌مان تبدیل می‌شوند. گاهی بدترین آدم‌های زندگی ما می‌شوند همدم ما و این است همان شگفتی‌های آرامش. وقتی به گذشتۀ خود برگردید آدم‌هایی را می‌بینید که چقدر در آن زمانِ خاص، بودنشان و شادیشان مهم بوده است، ولی زمان به مرور خاطرات آن‌ها را از ذهن‌های پر از مشغله پاک کرده است. دوستان و خویشاوندان همیشه برای ما نمی‌مانند. پس لازم است که فرد مناسبی را که برای کلِّ زندگی بتوان به او اعتماد کرد، و سرنوشت را به او گره زد، در کنار خود داشته باشیم کسی که تا آخر زندگی به ما هدیه داده شده باشد. آدم‌هایی از جنس آرامش، آدم‌هایی که بودن با آن‌ها به ما حال خوب را هدیه می‌دهد.
می‌دانید به نظر من هر کس باید دوستانی را برای خودش نگه دارد که می‌داند همیشه برای او باقی می‌مانند و در عین حال این را هم بداند که هیچ دوستی مسئول شاد کردن او در تمامی لحظات نیست و این تنها از دست خودمان برمی‌آید. در اطراف‌مان افراد زیادی هستند که ما عاشقشان هستیم. آن‌ها نیز عاشقمان هستند، اما گاهی به هر دلیلی چه خودشان خواسته باشند و چه ناخواسته باعث ناراحتیِ ما می‌شوند. در آن شرایط است که احساس تنهایی به سراغ آدم می‌آید. فکرش را بکنید، یک دختر پانزده سالۀ شاد که تازه مشکلات کودکی و درس و مدرسه را پشت سر گذاشته یک مرتبه دچار خلاء کمبود دوست بشود. گویی به یکباره زیر پایش خالی می‌شود. تنها می‌شود، خودش می‌ماند و خودش.
فهرست مطالب کتاب
فصل اول: خصوصیات شخصی
فصل دوم: جسارت‌های عسل
فصل سوم: ارزیابی شخصیت
فصل چهارم: زندگی را بهتر دیدن
فصل پنجم: نه، جواب نهایی است.
فصل ششم: چیزی که خوشحالم می‌کند
فصل هفتم: تجربه
فصل هشتم: بازگشت امید
فصل نهم: درس زندگی