نشر: گاهنامه مدیر
■سبکهای فرزندپروری همیشه گسترهای وسیع از فلسفهها و تکنیکها را در بر گرفتهاند، اما یکی از تصویرهای بسیار گویا، مقایسهی والدین با نجار و باغبان است. این تشبیه دو دیدگاه متفاوت دربارهی کودکان و رشد آنها را نشان میدهد. در حالی که نجارها کودکان را پروژهای برای شکل دادن میبینند، باغبانها آنها را موجوداتی زنده میدانند که باید پرورش داده شوند. درک این دو سبک اهمیت بالایی دارد، زیرا نه تنها رفتار کودک در کوتاهمدت تحت تأثیر آن است، بلکه اثرات طولانیمدت بر خلاقیت، تابآوری و سلامت روان او نیز دارد.
□رویکرد نجار بر دقت و کنترل استوار است. نجار محصول نهایی را در ذهن خود تصور میکند و با برنامهریزی و اصلاح، به دنبال رسیدن به آن طراحی است. والدینی که این دیدگاه را دارند، معمولاً انتظار مشخصی از فرزندانشان دارند: موفقیت تحصیلی، شغل پرآوازه یا داشتن ارزشهایی که والدین ضروری میدانند. این سبک میتواند فواید ملموسی داشته باشد. کودکان ممکن است نظم، تمرکز و حس مسئولیت قوی را بیاموزند، زیرا چارچوب و استانداردها به وضوح مشخص شدهاند.
●در بسیاری از کشورهای شرق آسیا، مانند چین، ژاپن و کرهی جنوبی، والدین به موفقیت تحصیلی فرزندان توجه زیادی دارند. تحقیقات نشان داده است کودکانی که والدینشان به نمرات و فعالیتها توجه نزدیک دارند، معمولاً در آزمونها موفقیت بالایی دارند و به دانشگاههای معتبر راه مییابند.
○با این حال، رویکرد نجار خطراتی نیز دارد. تمرکز بیش از حد بر شکل دادن کودک به ایدهآل از پیش تعیینشده، میتواند خلاقیت، کنجکاوی و انگیزهی درونی کودک را سرکوب کند. کودکی که همواره مجبور است توقعات بیرونی را برآورده کند، ممکن است با اعتماد به نفس پایین، خلاقیت محدود و مشکل در تصمیمگیری مستقل مواجه شود. در موارد شدید، کنترل بیش از حد والدین میتواند باعث طغیان، اضطراب یا فرسودگی کودک شود.
■کودکانی که به دلیل اینکه والدینشان حرفهای “معتبر” مانند پزشکی را برای آنها انتخاب کردهاند و به استعدادهای واقعی خود در موسیقی یا هنر دست نمیزنند، اغلب اضطراب و افسردگی بیشتری دارند. تحقیقات روانشناس مادلین لوین نشان میدهد فشار والدین برای مسیرهای از پیش تعیینشده میتواند سلامت روان کودکان را تهدید کند.
□در مقابل، رویکرد باغبان بر پرورش و حمایت تمرکز دارد. باغبان طراحی مشخصی ندارد، بلکه شرایط رشد بهینه را فراهم میکند—آب، نور خورشید، خاک مناسب و محافظت در برابر آسیبها. والدینی که این فلسفه را دارند، مشاهده میکنند، حمایت میکنند و استعدادها و گرایشهای طبیعی کودک را تشویق میکنند. به جای آنکه کودک را مجبور به انطباق با قالبی از پیش تعیینشده کنند، محیطی فراهم میکنند که کنجکاوی، خلاقیت و تجربهگری تشویق شود. این سبک، تابآوری کودک را افزایش میدهد زیرا او یاد میگیرد با چالشها مستقل و با اعتماد به نفس روبرو شود.
●برادران رایت در خانوادهای بزرگ شدند که کنجکاوی و آزمایشگری تشویق میشد. پدرشان منابع آموزشی فراهم کرد و تحقیق علمی را تشویق کرد، اما هرگز مسیر شغلی مشخصی تحمیل نکرد. این آزادی زمینه را برای نوآوری در هوانوردی فراهم کرد. والدین آلبرت اینشتین نیز علاقه او به موسیقی و علوم را پرورش دادند و محیطی غنی فراهم کردند بدون اینکه انتظارات سختگیرانه اعمال کنند. مادرش نوازندگی پیانو را آموزش داد و پدرش او را در کشف دستگاههای مکانیکی تشویق کرد.
○مطالعات روانشناسی رشد فواید بلندمدت این رویکرد را تأیید میکنند. تحقیق طولی بامرایند نشان داد کودکانی که در خانوادههای حمایتکننده و استقلالمحور پرورش یافتهاند—مشابه سبک باغبان—اعتماد به نفس بالاتر، مهارتهای حل مسئله بهتر و تابآوری بیشتری در بزرگسالی دارند. همچنین تحقیقات نوروساینس نشان دادهاند که والدین حمایتگر باعث تقویت مسیرهای عصبی مرتبط با خلاقیت، عملکرد اجرایی و هوش هیجانی میشوند.
■استیو جابز در کودکی علاقهمند به الکترونیک بود و پدر خواندهاش او را تشویق کرد تا قطعات الکترونیکی را باز و تعمیر کند. این تجربه عملی، زمینهساز نوآوریهای آینده او در اپل شد. خانواده کندی فرزندان خود را در زمینه هنر، سیاست و فعالیتهای اجتماعی تشویق میکردند و فضای لازم برای کشف علایق شخصی را فراهم میکردند، که به موفقیتهای چشمگیر در خدمت عمومی، نویسندگی و دیپلماسی منجر شد.
□رویکرد باغبان به کودکان اجازه میدهد از شکستها در محیط امن یاد بگیرند. وقتی والدین هدایت میکنند اما کنترل سختگیرانه اعمال نمیکنند، کودکان مهارتهای حل مسئله را درونی میکنند و به وابستگی به دیگران نیاز ندارند. جی. کی. رولینگ، نویسنده سری هری پاتر، در خانوادهای پرورش یافت که مطالعه و نویسندگی را تشویق میکرد.
مادرش خلاقیت او را تشویق کرد و مسیر شغلی مشخصی تحمیل نکرد، که به موفقیت او در نویسندگی کمک کرد. لری پیج و سرگئی برین، بنیانگذاران گوگل، محیطی داشتند که کنجکاوی و آزمایشگری را تشویق میکرد. آنها یاد گرفتند فرضیات را زیر سؤال ببرند و نوآوری را بدون ترس از شکست تجربه کنند.
●نجار و باغبان همدیگر را نفی نمیکنند. فرزندپروری مؤثر اغلب شامل توازن پویا است: ارائه هدایت، نظم و ساختار در مواقع لازم، و در عین حال اجازه فضای کافی برای رشد و کشف علاقهها. والدین میتوانند مرزها و مهارتهای لازم مانند تابآوری، مسئولیتپذیری و همدلی را آموزش دهند بدون اینکه فردیت کودک را محدود کنند. والدین موفق کسانی هستند که میدانند چه زمانی به عنوان “نجار” وارد عمل شوند و چه زمانی به عنوان “باغبان” کنار بایستند، با توجه به شخصیت و نیازهای کودک.
